جدول جو
جدول جو

معنی حامد افندی - جستجوی لغت در جدول جو

حامد افندی
(مِ)
داع، و الاشهر داعی، لقبی بزرگان علویان راست به طبرستان و جز آن و گاهی داعی الی الحق گویند و داعی را در اشارت به رئیس اعلایشان بکار برند، (النقود العربیه ص 135)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فهمی محرم (دکتر...) (وفات 1305 هجری قمری). او راست: القواعد الأساسیه فی معالجه الکولیر الأسیوته. طبع مطبعۀ المقتطف بسال 1320 هجری قمری / 1893م. والنصوح الودود فی الخلق المحمود. طبعمطبعه الاعلام بسال 1304 هجری قمری (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
افندی، فضلی یوزباشی نزیل ژاپن.او راست: سر تقدم الیابان. طبع مطبعه التقدم بسال 1321 هجری قمری / 1911 میلادی والنفس الیابانیه (معرب از زبان ژاپنی) چاپ مصر سال 1910م. (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
احمد مختار. یکی از شعرای اخیر عثمانی و برادر کتخدازاده عارف افندی است. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
افندی. وی از شعرای عثمانی در قرن سیزدهم هجری قمری است. این بیت او راست:
گرفتار اولدم ای خالد بلای هجر دلداره
دو چشمم قان دو کربیلمم عجب بن نه گناه یتدم.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2015)
لغت نامه دهخدا
(لَ اَ فَ)
محمدسعید. یکی از رجال دورۀ سلطان محمودخان ثانی. وی مظهر اعتماد و الطاف شاهانه بود ولی بی احتیاطی در حرکات و سکنات و توجه به اغراض و منافع شخصی برای او نتیجۀ سوء داد. او بمنظور خوش خدمتی به بعضی بیکهای فنار که مخدوم سابق وی بودند برای فرمانروائی علی پاشای تپه دلنلی کوشش کرد و سبب عمده عصیان موره و فترت روم هم او بود. وی پسر حسین افندی از اشراف قضاه قریم (کریمه) است. در ابتدای حال نزد رئیس الکتّاب راشد افندی سمت معاونت مهرداری داشت، سپس وکیل امور نائب الحکومه یکی (ینی) شهر شد، بعدها به سمت منشیگری در خدمت بعض اعیان و اشراف منصوب گردید و بعد بعنوان منشیگری و معاونت خزانه داری مشغول انجام خدمات دولتی شد. مدتی هم به مقام سفارت مأمور پاریس شده در سنۀ 1222 هجری قمری به ریاست دفتر همایون و پس از دو ماه به ریاست دربار مفتخر گردید و در اواخر سال مزبور به کوتاهیه تبعید و بعد از یک سال آزاد شده با مأموریت مهمی به بغداد فرستاده شد. در هنگام عودت به منصب امین درباری و چند سال بعد به درجۀ مأمور توقیع همایون ترفیع یافت و عاقبت در نتیجۀ اعمال نفوذ و اقتدار بیجا در سنۀ 1238 هجری قمری به قونیه تبعید و در آنجااعدام گردید. و چون وی به طریقت مولویه داخل بود جسد او را در همانجا و سر بریدۀ وی را در صحن مولوی خانه غلطه دفن کردند و در همینجا او را موقوفات و کتابخانه ایست. حالت افندی از شاعری نیز بهره داشته است. (قاموس الاعلام ترکی). کتاب خانه حالت افندی یکی از کتابخانه های مهم استانبول و دارای فهرستی مرتب میباشد
لغت نامه دهخدا
(مِ اَ فَ)
سیدمحمد... از علمای اواخر سلطنت سلطان عبدالحمید و اوایل سلطنت سلطان سلیم سوم است (1141-1215 ه. ق.). پس از تحصیل علوم و ارتقا به مدارج علمی درسال 1185 شریف ناحیۀ غلطه، و در 1191 شریف مصر گردید و در 1199 قاضی شهر استانبول و در 1200 نقیب الاشراف و در 1202 قاضی عسکر شد. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(شِ اَ فَ)
در قصبۀ ابرادی واقع در ایالت علائیه بسال 1220 ق. متولد شد و در سال 1267 هجری قمری درگذشت. راشدبا شغل قضاوت امرار معاش میکرد. بیت زیر از اوست:
سواد نقطۀ رخسارینی ظن ّ ایلمه مودن
چکیده قطرۀ مشکیندر آثار گیسودن.
(سیاهی نقطه ای که در گل رخسارش نقش بسته گمان مبر که از طرۀ مشکبوست بلکه قطرۀ مشگینی است که از آثار گیسوانش برچکیده است). (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مِ اَ فَ)
نظیف زاده احمد. یکی از متأخرین شعرای عثمانی. وی مدت مدیدی سمت دبیری و منشی گری و پاره ای از مناصب دیوانی داشت و سپس به شیخ مولوی خانه غلطه غائب افندی انتساب پیدا کرد و داخل طریقت شد و ترک خدمت دولت گفت، در ساحل خانه واقع در ینی کوی عزلت گزید و در سنۀ 1248 هجری قمری آنگاه که متجاوز از 80 سال داشت درگذشت. دیوانی مرتب دارد. وی خوش نویس و موسیقی دان نیز بوده است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(مِ اَ فَ)
او راست: حاشیه ای برمرآت الاصول که بسال 1087 هجری قمری تألیف و بسال 1280هجری قمری به چاپ رسیده است. (معجم المطبوعات ص 738)
لغت نامه دهخدا
(مِ اَ فَ)
خواجه حامد افندی پسر مترجم قاموس مشهور عاصم افندیست. او یکی از شعرای متأخر است. از عینتاب به استانبول شد و در جامع بشیرآغا واقع در برابر باب عالی بتدریس ادبیات عربی و فارسی اشتغال ورزید و سپس در اسکدار کنج عزلت اختیار کرد و در همین اوقات به مرض رعشه مبتلا شده و در 1258 هجری قمری درگذشت
لغت نامه دهخدا